چند تا دوسم داری ؟

همیشه وقتی یکی ازم می پرسید چند تا دوسم داری یه عدد بزرگ میگفتم... ولی وقتی تو ازم پرسیدی چند تا دوسم داری گفتم : یکی !!! میدونی چرا ؟چون قوی ترین و بزرگترین عددیه که میشناسم ... دقت کردی که قشنگترین و عزیز ترین چیزای دنیا همیشه یکین ؟ ماه یکیه ... خورشید یکیه ... زمین یکیه ... خدا یکیه ... مادر یکیه ... پدر یکیه ... تو هم یکی هستی ... وسعت عشق من به تو هم یکیه ...

 

آدمک!!!


آدمــک اخـر دنـیــاسـت بخـند

آدمک عشق همین جاست بخند

دستخطی که تو را عاشق کرد

شوخـی کاغـذی مـاسـت بخند

آدمک خر نشوی گـریـه کـنی

کـل دنـیـا سـراب اسـت بـخـند

آن خدایی که بزرگش خواندی

بـه خدا مثـل تو تنهاست بخند

هیج کس!!!!

هيچ کس اشکي براي ما نريخت ، هر که با
ما بود از ما مي گريخت ، چند روزي هست حالم ديدنيست ، حال من از اين و آن
پرسيدنيست ، گاه بر روي زمين زل مي زنم ، گاه بر حافظ تفاءل مي زنم ، حافظ
فالم را گرفت ، يک غزل آمد که حالم را گرفت

ما ز ياران چشم ياري داشتيم

خود غلط بود آنچه مي پنداشتيم

اس ام اس عاشقانه بخش 2

تا زمین در گردش و تا آسمان در چرخش است / یاد یاران چون شما بر قلب ما آرامش است .

بنویس نام مرا در کف دستت ای دوست ، تا به هنگام قنوتت نبری از یادم .

در خلوت من جز تو کسی راه ندارد / رخسار فریبای تو را ماه ندارد / هرگز نکنم جز تو به اندیشه ی دیگر / افسوس که عشقم به دلت راه ندارد .

ای که در فصل خزان بینی مرا با پشت خم ، این زمستان را مبین ، ما هم بهاری داشتیم ، این نیز بگذرد .

دوستی قطره اشکی است که در معبد عشق هر کجایش بچکد مهر و وفا می روید .


فدایت ای گل زیبای هستی / نمی دانم کجا بی من نشستی / قشنگی های دنیایم تو هستی / یگانه گنج فردایم تو هستی .

باید آهسته نوشت ، با دل خسته نوشت ، با لب بسته نوشت ، گرم و پر رنگ نوشت ، روی هر سنگ نوشت ، تا بخوانند همه که اگر عشق نباشد دل نیست !

فاصله گرفتن از آدم هایی که دوستشان داریم بی فایده است ، زمانه به ما نشان خواهد داد که جانشینی برای آنها نیست .

تو که بهترینی ، تو که واسه من دلیل بودنی / دوستت دارم حتی اگه تو عاشقی جر بزنی .

به چشمان تو قسم و آن نگاه نافذت ، به آن جمال بی بدیل و آن صداقت دلت ، تویی شراب آرزو که در شرار روزگار مرا ز خود ربوده ای .

عکس عاشقانه







اس ام اس عاشقانه بخش 1

اگر روزی کنم معنا ، معمای نگاهت را / به دنیایی نمی بخشم خیال چشم ماهت را .

عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود / جوینده ی عشق بی عدد خواهد بود / فردا که قیامت آشکارا گردد / هرکس که نه عاشق است رد خواهد بود .

گرچه از فاصله ی ماه ز من دورتری / ولی انگاه همین جا و همین دور و بری / ماه می تابد و انگار تویی می خندی / باد می آید و انگار تویی می گذری .

اگر دنیای ما دنیای سنگ است / بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است / اگر دنیای ما دنیای درد است / بدان عاشق شدن هم بهر رنج است / اگر عاشق شدن پس یک نگاه است / دل عاشق شکستن صد گناه است .

همرنگ تمام آرزوهایی منی / غارتگر قلب و جان ، دنیای منی / دور از تو نفس کشیدنم ممکن نیست / من ماهی تشنه ام تو دریای منی .

تو به یک اختر زیبا / تو به آرامی دریا / تو به زیبایی رویا / تو به یک عاطفه مانی / تو به یک شعله ی باقی / تو به یک بوی اقاقی / تو به جام سرخ ساقی / تو به یک رایحه مانی .

آدم به زمین آمد ، این حاثه رویا نیست / این فرصت بی تکرار عشق است ، معما نیست .

همیشه غکر کن توی یک دنیای شیشه ای زندگی میکنی ، پس سعی کن به طرف کسی سنگ پرتاب نکنی چون اولین چیزی که میشکند دنیای خودته .

تو نظیر من بجویی و بدیل من بیابی / عوض تو من نیابم که به هیچ کس نمانی .

دستهایم هنوز تو را عاشقند و به آن احساس و به آن لحظه ی پاک هم آغوشی با دستهایت حسادت می کنند ، کاش باز هم تکرار میشد نفس کشیدن در آغوش شیرین خاطره ی با تو بودن .


"تلخی اين روزهايم"

بادی می وزد ـ سرد و جانکاه ـ
و دو قاب پنجره ذهنم را درهم می کوبد...
صدایی مهیب برمی خیزد
که بیشتر به شکستن قلبی ـ آن هم در این روزهای نیمه پاییز ـ می ماند...
می لرزم...
می لرزی...
رد بی فروغ دو چشمانم بی اختیار
به آن گوشه خالی روی طاقچه سرازیر می شوند...
همان گوشه ای که روزی عکسی بود
که تو در هزار گوشه چهار گوشه اش لبخندی به یادگار گذاشته بودی...
دقیق ترمی نگرمت...
خاکی به پهنای تمام غرورم ذره ذره ات را در برگرفته .
بادی می وزد ـ سرد و جانکاه ـ
رقص غبار از رخ مه گرفته ات طوفانی در من به پا می کند .
و تو
که هنوز لبخند میزنی...
لبخندی به تلخی این روزهایمان که هر جانی را در آتش فرو می کشد...

بدون تو


گفتم اگه خسته شدی بهم بگو تنهام نذار
شاید منم حقی دارم پا روی عشقمون نذار
به من بگو اگه میخوای یه مدتی نبینمت
شاید یکم کم بیاری خودت بگی تنهام نذار
باشه منم میرم....تا نگی دلگیرم...بدون تو میرم...بدون میمیرم
ببخش اگه خسته شدی از بودن کنار من
شاید دیگه نبینمت خدافظی کن گل من
خودت بهم گفتی برو ، منتظر دلم نباش
گفته بودی زیادی بود نگاه من به اون چشاش
هرکی دلی رو بشکنه خودش میدونه و خداش
چرا میگی قسمت نبود ؟ نمک رو زخم من نپاش

دوستت دارم


WWW.The-NoteBook.NET

تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که اب می شود دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم
تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم
برای پشت کردن به ارزوهای محال
به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به خاطردود لاله های وحشی
به خاطر گونه ی زرین افتاب گردان
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم
تو را برای لبخند تلخ لحظه ها
پرواز شیرین خا طره ها دوست می دارم
تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم
اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های اسمان دوست می دارم
تو را به اندازه خودت ، اندازه ان قلب پاکت دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام …دوست می دارم
تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام …دوست می دارم
برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و
برای نخستین گناه…
تو را به خاطر دوست داشتن…دوست می دارم
تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم…دوست می دارم

سایه ای ز امروزها

سایه ای ز امروزها



مرا از چه می ترسانی!؟

که سال هاست تنهایم !

و به تنهایی،مانوس ،تا ابد ...

می خواهی بروی؟ ملالی نیست...

مرگ من روزی فرا خواهد رسید

در بهار روشن از امواج نور

در زمستان غبار آلود و دور

یا خزانی خالی از فریاد و شور

مرگ من روزی فرا خواهد رسید

روزی از این تلخ شیرین روزها

روز پوچی هم چو روزان دگر

سایه ای ز امروزها

در تاریکترین لحظات زندگی ام  

عکس عاشقانه

در تاریکترین لحظات زندگی ام  

اشک در چشمان من طوفان غم می بارد 

خنده بر لب میزنم تا کس نداند درد من 

خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است  

کارم از گریه گذشته است به آن میخندم 

من به مردن راضیم لیکن نمی آید اجل 

بخت بد بین کز اجل هم ناز میباید کشید

ممنون

 

گویند که هم صحبتی حور خوش است
هجران و وصال و عشق پر شور خوش است
اما من از عشق و وصل تو فهمیدم
آواز دهل شنیدن از دور خوش است

من را تو به راه عشق خواندی ممنون
از بابت عشق دل ستاندی ممنون
حتی به رقیب اگر مرا بفروشی
با من دوسه روز از اینکه ماندی ممنون

یاد

 

به ساعت من

تو تمام  قرار ها را نیامده ای

کدام نصف النهار را از قلم انداخته ام ...؟

قرار روزهای بی قراریم

کجای آسمان ببینمت ؟

من از جستجوی زمین خسته ام

سلام

سلام

از بابت این که چند ماه نبودم از شما عذر خواهی میکنم لطفا شما به بزرگی خودتون منو ببخشید

راستی از این به بعد میخوام خیلی بهتر به این وبلاگ که آمارش خیلی بود اما الان هیچکی نمیاد برسم

لطفا شما هم به من کمک کنید. باتشکر

راستی نگفتم دلیل این که نبودم چی بود من به همراه دوستام یه سایت درست کردیم که هنوز هم کامل نیست و هنوز نسخه بتا(آزمایشی) هست راستی به سایت  ما من هم سر بزنید

www.boys20.com

با تشکر سعید(s2z)

عکس 2

 

مجنون

یک شبی مجنون نمازش را شکست / بی وضو در کوچه لیلا نشست

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای ؟ / بر صلیب عشق دارم کرده ای ؟

خسته ام زین عشق ، دل خونم مکن / من که مجنونم ، تو مجنونم مکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم / این تو و لیلای تو ، من نیستم

گفت ای دیوانه ، لیلایت منم / در رگ پنهان و پیدایت منم

سال ها با جور لیلا ساختی / من کنارت بودم و نشناختی . . .

عکس

 

 

 

 

دوستت دارم کاش باورت میشد


ای کاش نقاش چیره دستی بودم

تا لحظات با تو بودن را در تابلویی می کشیدم

و به هنگام دلتنگی به آن می نگریستم .

ای کاش شاعر بودم

تا لحظات خوب با تو بودن را

در شعری می گنجاندم و به هنگام دلتنگی آن را می خواندم .

ولی حال که هیچ یک از اینها نیستم

فقط میتوانم بگویم :

دوستت دارم





دلم گرفته ای خدا هوای گریه دارم

تو آسمون قلبم کلی گلایه دارم

آخ ای خدا این آخر قصه ام نیست

این دل من لایق شکستن نیست

والا خدا حرف نگفتم زیاده

قلب گرفتم بیحاله

ختم کلام ای آدما

یه آسمون ستاره

حرفای بی اراده

یه قلب پاره پاره

که دیگه نا نداره

سوگند عشق

من به خداوندی كه آفريننده ی عشق های آسمانی است سوگند ياد می كنم كه



هرگز به تو خيانت نخواهم كرد و برای هميشه در گروگان عشق تو خواهم بود

تو همسر عزيز من خواهی شد، تو مونس من خواهی شد

به ياد آن روز كه جام عشق و صفا را از دست بلورين تو خواهم گرفت

و به پايداری سعادت و كامرانيت نوش خواهم كرد

به ياد آن روزی كه آواز دل يكديگر را از نزديك خواهيم شنيد

............به اميد آن روز

حتی اگه...


اگه عشقت کورم کنه و دنیا رو نبینم مهم نیست ... حس بودنت قشنگتر از دیدن دنیاست



حتي اگه سالها بگذره

حتي اگه همه چي تموم شده باشه

حتي اگه ديگه برات ارزشي نداشته باشم

حتي اگه بهم فحش بدي

حتي اگه روزانه با هزار نفر باشي

حتي اگه خوردم کني

حتي اگه صداي شکستنم را بشنوي ولي بخندي

حتي اگه دوستم نداشته باشي

حتي اگه دوستش داشته باشي

حتي اگه بري

حتي اگه همش بهم بخندي

حتي اگه صدام را فراموش کني

حتي اگه نگاهم را از ياد ببري

حتي اگه گرمي دستانم را فراموش کني

حتي اگه خاطره ها را پاک کني

باز هم من تا ابد براي تو ميمانم

و از اين انتظار لذت ميبرم ...

و من همچنان نفرین شده راه عشق باقی خواهم ماند ...

بدون تو

خسته شدم...

نیست شدم...

گوشم از این حرف، پر است:

آخر غصه، مردن است...!

مردن من، همین دم است! که از تو دور مانده ام.....

من که بدون روی تو،

رو به هوا نمیکنم...!!!

من که بدون چشم تو،

.هیچ دعا نمیکنم...!!!

من که بدون اسم تو،

اسم صدا نمیکنم....!!!

دور شدی...

کور شدم....مشعل بی نور شدم


ماه،چه ماه کاملی!

دست مریزاد خدا...!!!

من که بدون روی تو ماهو نگاه نمیکنم...!!!

قطره


روزي هنگام سحرگاهان خدا سپيده دم از نزديکي گل سرخي مي گذشت. سه قطره آب بر روي برگ گل مشاهده نمود که او را صدا کردند


- چه مي گوييد اي قطرات درخشان؟

- مي خواهيم در ميان نا حاکم شوي.

- مطلب چيست؟

ما سه قطره هستيم که هر يک از هر جا آمده ايم و مي خواهيم بدانيم کدام بهترينيم.

- اول تو خود را معرفي کن.

- اولي گفت : من از ابر فرود آمده ام.من دختر دريا و نماينده اقيانوس مواجم.

دومي گفت

- من شبنم بامدادم . مرا آرايشگر صبح و زينت بخش گلها مي نامند.

خداي سيپده دم از سومي پرسيد تو کيستي دخترکم ؟

- من چيزي نيستم . من از چشم دختري افتاده ام . نخستين بار تبسمي بودم ، مدتي دوستي نام داشتم ، اکنون اشک ناميده مي شوم.

دو قطره اولي از شنيدن اين سخنان خنديدند اما خداي سپيده دم قطره سومي را به دست گرفت و گفت :

- هان ! به خود بازآييد و خود ستايي ننماييد . اين از شما پاکيزه تر و گران بها تر است.

- اولي گفت من دختر دريا هستم.

- دومي گفت من دختر آسمانم.

- خداي سپيده دم گفت : چنين است اما اين بخار لطيفي است که از قلب بر خاسته و از مجراي ديده فرود آمده است!
اين بگفت و قطرهي اشک را مکيد و از نظر غايب گشت

دلم برات تنگ شده



سلام بهترینم

نمیدونم چطوری بگم اما بدون خیلی خیلی دلم برات تنگ شده من که اگه یک ساعت نمدیدمت دلتنگت میشدم الان که چند روز هیچ خبری ازت ندارم وای خدا برای چه گناهی اینقدر منو رنج میدی مگه عاشق شدن گناهه که اینقدر منو رنج میدی برای چی نمیزاری عشقمو ببینم همین  خدایا فقط کاری کن واسه یه لحظه ببینمش همین 

زهره فقط بدون خیلی دوستت دارم هر چند که یه حرفت خیلی ناراحتم کرد اما بدون من خیلی دوستت دارم و خیلی دلم واست تنگ شده 

گل آبی تقدیم به تو


به زیبایی تو نیست اما تنها چیزی که در توانم بود تقدیم به تو

I LOVE YOU

I LOVE YOU

سلام گلم


سلام گل من

دیروز رفتم گلفروشی يک گل خوشگل پشت ويترين گل فروشي ديدم!!! خواستم برات بخرمش. به فروشنده گفتم :اون گل چند؟ گفت:اون گل نيست! آينه ست،،، حالا بگذریم 

امروز خیلی دلم برات تنگ شده میدونم این  حرفم تکراریه اما چه کنم دلم برات تنگه فقط میخوام یه لحظه ببینمت  نمیدونم امروز خوشحالی یا نه اما به نظر من باید خوشحال باشی چون،،،

خیلی حرف دارم بگم اما اینجا جاش نیست ،،،پس بدون دلم برات تنگ شده خیلی دوستت دارم بای تا های

i love you

دوستت دارم هوارتا

         

زهره دوستت دارم 

دوستت دارم

عشق یعنی

عشق یعنی خواستن له له زدن                                                

         عشق یعنی سوختن پر پر زدن                                 

                    عشق یعنی جام لبریز از شراب         

                               عشق یعنی تشنگی یعنی سراب

                                          عشق یعنی لایق عاشق شدن

                                                    عشق یعنی با خدا همدم شدن

                                                               عشق یعنی لحظه های بی قرار

 عشق یعنی صبر یعنی انتظار                                                                                  

           عشق یعنی از سپیده تا سحر                                                           

                      عشق یعنی پا نهادن در خطر                                          

                                 عشق یعنی لحظه ی دیدار یار                     

                                            عشق یعنی دست در دست نگار           

                                                        عشق یعنی ارزو یعنی امید

                                                                   عشق یعنی روشنی یعنی سپید